رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در اب ... اب در حوض نبود ماهیان می گفتند :
هیچ تقصیر درختان نیست !
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن اب لب پاشوبه نشست
و عقاب خورشید امد و او را به هوا برد که برد ...
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در اب ... اب در حوض نبود ماهیان می گفتند :
هیچ تقصیر درختان نیست !
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن اب لب پاشوبه نشست
و عقاب خورشید امد و او را به هوا برد که برد ...
این نظر توسط مهدی اسلامی در تاریخ 1393/02/18 و 15:04 دقیقه ارسال شده است | |||
شعر قشنگی است ! پاسخ : متشکرم . نظر لطفتان است . |